جمعه: 10 فروردين 1403

شما اینجا هستید

«مدرنیته» دین را سانسور و انسان‌گرایی را ترویج کرد/ اخلاق غربی در خدمت مادیات است

    به گزارش روابط عمومی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی و به نقل از خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، رقابت‌های کاندیداتوری آمریکا این روزها به سوژه فضاحت و فساد اخلاقی در غرب مبدل شده است. در جریان این مناظرات بین ترامپ و کلینتون مباحثی رد و بدل شد که بیانگر سقوط اخلاق در غرب است و به واقع مسیر انحطاطی تمدن غربی را که از دوره رنسانس سعی در شکوفاسازی خود داشت، نشان می‌دهد. برخلاف ادعای دولتمردان آمریکایی که این کشور را مهد تمدن می‌دانند، رسوایی‌های جنسی کاندیداهای ریاست‌جمهوری ایالات متحده نشان داد این کشور مهد بی‌اخلاقی در دنیا به حساب می‌آید. اما اینکه «فرجام چنین تمدنی ـ اگر بتوان آن را تمدن خطاب کرد ـ به کجا خواهد رسید؟» سوالی است که باید متخصصان و آینده پژوهان درباره آن اظهار نظر کنند، آینده‌ای که شاید خیلی هم دور نباشد.

    به منظور تحلیل برخی علل فسادهای اخلاقی و سیاسی جهان غرب با حجت‌الاسلام ابوالفضل ساجدی،‌ عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و متخصص فلسفه دین و تربیت دینی گفت‌وگو کردیم.

    **این روزها به اعتقاد بسیاری از متخصصان و کارشناسان تمدن غرب مسیر انحطاطی خود را به لحاظ سیاسی، فرهنگی و ... طی می‌کند، برخلاف ادعاهایی که دولتمردان و اندیشمندان غربی درباره آینده این تمدن داشتند می‌توان به وضوح نمود این بی‌اخلاقی را در عصر مدرنیته‌ای که غرب از سده‌های پیش آن را طراحی کرده بود، مشاهده کرد. مناظرات هیلاری و ترامپ نمود بارز این بحران در غرب است. تحلیل شما از شرایط فعلی اخلاقی و فرهنگی از تمدن غرب چیست؟

    -بخشی از این بحران به وضعیت فرهنگی تمدن غرب که امروز به ابتذال رسیده است باز می‌گردد. ابتذال تمدن و فرهنگ و ارزش‌های غرب نشان از نگاه انحرافی به انسان، شخصیت انسان، جایگاه و وظایفش در جامعه دارد.

    کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا به عنوان کسانی که به‌ هر حال یکی از آنها مسئولیتی را در ریاست جمهوری به زودی تقبل خواهد کرد، نگاه غلطی به انسان، ارزش‌های او و رسالتی که باید در کشور ایفا کنند، دارند. مشاهده می‌کنیم که مسائل مبتذل و انحرافی از سوی آنها مطرح می‌شود اما واکنش چندانی را هم از بین مردم بر نمی‌انگیزد، مردم هم گویا امیدی ندارند که بتوانند این مسائل را حل کنند و می‌دانند که باید به یکی از اینها در نهایت رأی دهند و به چنین شرایطی هم خو گرفته‌اند.

    البته یک نکته دیگر هم این است که تبلیغات خود غرب هم به گونه‌ای بوده که مردم به این شیوه عادت کرده‌اند، دیگر این نوع چالش‌ها و ابتذال‌ها در اتهام‌زنی‌ها برایشان امری عادی است و اینطور نیست که واکنشی را برایشان برانگیزد.

    درحالی‌که اگر چنین شرایطی در کشوری مثل ایران ما رخ می‌داد مردم واکنش‌های زیادی را نشان می‌دادند اما آنجا می‌بینیم که کاهش ارزش فرهنگ غرب به جایی رسیده که مناظرات به همین سبک مبتذل و پایین برگزار شود و اتفاق چندانی هم در جامعه رخ ندهد و در نهایت انتخابات هم برگزار می‌شود.

    *شما سال‌ها در عرصه روانشناسی فعال بوده‌اید، تحقیق و تدریس داشتید، چه تفاوت ماهیتی میان تعریف انسان در غرب و تعریفی که مفاهیم دینی مثل اسلام از انسان دارند، وجود دارد ؟ به بیان دیگر تمایز ماهوی و ذاتی انسان در غرب و در اسلام چیست؟

    -در وضعیت حاکم بر دنیای غرب، انسانیت به تدریج مسخ شده و در نوعی پرده ضخیم غفلت قرار گرفته است این پرده سراسر وجود، اندیشه و روان انسان‌ها را فرا گرفته و آنقدر ضخیم است که حتی در میان نخبگان هم افراد به سختی می‌توانند به حقیقت دست پیدا کنند یعنی در عین حال که به ظاهر انسان‌ها و نخبگان از آزادی، اخلاق و ارزش‌ها دم می‌زنند اما اختناق فرهنگی حقیقتی در غرب است که به نوعی حاکم شده و انسان را در حجاب غفلت نگه داشته و در نهایت از درک حقیقت دور کرده است.

    در نهایت کسانی که در مسیر حقیقت گام بر می‌دارند آنچنان با الهامات و چند راهی‌های ساختگی مواجه می‌شوند که نمی‌توانند به این سادگی راه حقیقت را کشف کنند بنابراین انسان غربی امروز تنزل پیدا کرده و به یک موجود مادی ـ مکانیکی که با علوم انسانی فعلی در غرب بشدت همگام است بکار گرفته شده و این علوم انسانی تلاش دارد تا بتواند انسان را بازیچه خود کرده و او را هدایت کند.

    *مگر این علوم انسانی چه ویژگی‌هایی دارد و چطور دست به جهت دهی جامعه از گذشته زده است؟

    -علوم انسانی غربی که شامل روانشناسی، جامعه شناسی، علوم سیاسی و اتاق‌های فکر غربی می‌شود به گونه‌ای از گذشته تا الان عمل کرده که انسان در وضعیت فعلی غرب نتواند فراتر از این را به سادگی ببیند، دریابد و این غفلت البته در روایات دینی ما آورده شده است. اسلام آمد که غفلت زدایی کند یعنی هدف اصلی این بود که غفلت‌ها را از بین ببرد انسان را متوجه غفلت‌ها کند.

    امام علی(ع) در ابتدای نهج البلاغه می‌فرمایند که دین آمد تا فطرت توحیدی انسان را شکوفا کند، متأسفانه غرب ابزارهایی را به کار برده که این فطرت الهی مستور مانده و شمع و نورانیتش ضعیف شده و غریزه بر انسان حاکم شده است در نهایت  این انسان حداکثری چیزی که می‌تواند بخواهد در سطح حیوانات و روابط انسانی مادی است.

    یعنی اگر ما سطح موجودات را در نظر بگیریم یک سطح ارزش‌های حیوانی، یک سطح انسانی و دیگری الهی است منظور از ارزش‌های انسانی آن چیزهایی است که به روابط انسانی مثل عواطف، هیجانات، دوست داشتن‌ها و گرایشات انسان می‌پردازد اینها هم از ویژگی‌های انسان است که حیوانات دارا نیستند اما متأسفانه در غرب فعلی همین ویژگی‌های خاص انسانی به سمت اهداف و گرایشات غریزی هدایت شده است.

    *بنابراین اگر بزرگترین کارکرد دین تعالی بخشیدن روح آدمی باشد با توجه به یک امر متعالی مثل خداوند و زندگی پس از مرگ، روانشناسی غربی تلاش کرده در این سال‌ها قداست‌زدایی کند و انسان و جنبه‌های رازآلود زندگی او را ضعیف کند. بنابراین در این مسیر انسان نباید انتظار داشته باشد که از عقلانیت مدرن و ابزاری که تضمینی برای این زندگی مادی است دور شود، انسان چطور می‌تواند در این شرایط ناخودآگاه به امر اخلاقی پایبند باشد؟

    - چنین چیزی ریشه در نگرش‌های دین‌گریزی غرب دارد دین سال‌هاست که روند نزولی را در غرب طی می‌کند در دورانی که مسیحیت در قرون وسطی حاکم بود هم در ابعاد نظری دچار مشکلات شد، تحریفاتی در آن صورت گرفت تعارضاتی با علم و عقلانیت پیدا کرد و در نهایت چهره منفی از دین برجای ماند.

    همین مسئله باعث شد نگاه‌ها به دین منفی شود و در دوران قرون وسطی عصر رنسانسی پدید آید و عقل‌گرایی حکمفرمای غرب شد، عده‌ای علیه مسیحیت اعتراض کردند، نهضت پروتستان‌تیزم ایجاد شد و علیه کاتولیک‌ها به راه افتاد، از همین دوره زمینه دین‌گریزی و نگاه منفی به دین شروع شد، هرچه به پیشرفت‌های بیشتری غربی‌ها رسیدند همین مسیحیت تحریف شده هم منحرف و کمرنگ شد تا جایی که به یک خرافه تبدیل شده است.

    در نهایت در عصر مدرنیسم عقل‌گرایی، تجربه‌گرایی، انسان‌گرایی بدون خدا رواج پیدا کرد تکنولوژی به قدرت‌های بیشتر افزود و انسان‌ها همه چیز را مدیون عقل و علم دانستند و همه چیز در راستای ضددینی شدن حرکت کرد، بنابراین غرب امروز برای اهداف مادی می‌تواند راهکارهایی ارائه دهد کمااینکه اخلاق هم در غرب امروز برای اهداف مادی تعبیه شده یا نهایتا اینکه انسان از دنیای خود لذت بیشتری ببرد.

    به طور مثال فرد در محل کارش، کارش را بهتر انجام دهد، درآمد بیشتری داشته باشد، کارفرما از او رضایت داشته باشد در یک جامعه امن زندگی کند و رعایت حقوق هم را انسان‌ها داشته باشند همه اینها خوب است اما چون در خدمت اهداف مادی و سطح نازل اخلاقی است کفایت نمی‌کند ما معتقد هستیم که عقل هم متوجه ارزش‌های اخلاقی است یعنی اینکه انسان اگر به کسی ظلم نمی‌کند یا نیازمند کمک را کمک برساند و از عدالت دفاع کند اینها نکاتی است که انسان با عقل خود هم درک می‌کند.

    اما کمکی که وحی به ما می‌کند این است که سطح اخلاق را تعالی می‌بخشد یعنی یک اخلاق انسانی را در طول اخلاق الهی قرار می‌دهد بنابراین هم ابعاد نهفته فطری را شکوفا می‌کند و هم برکات دنیوی به او می‌دهد بدون اینکه چیزی از آن کاسته باشد بلکه به عکس اخلاق الهی به زندگی مادی کمک شایان توجه می‌کند یک مجموعه کمک‌هایی که بدون آن نمی‌توانیم به موفقیت برسیم.

    یعنی یک بخش کمک اخلاق الهی و تعالی بخشیدن به سطح معنوی انسان و یک سطح هم کمک برای فعلیت بخشیدن اخلاق انسانی است یعنی ضمانت اجرا برای اخلاق انسانی است. دراین شرایط انسان می‌تواند گزاره‌های اخلاقی را درک کند، اما دین به ما کمک می‌کند که هم تضمین اجرا داشته و هم خود را تعالی دهیم و هم سطوح فراتر و ارتباط معنوی‌مان با خداوند بهتر پیش برود.

    لینک ثابت خبر: qabas.iki.ac.ir/node/5379

    آخرین اخبار

    موسسه امام خمینی

    «این مؤسسه‏ خوب، جامع و کامل می‌‏تواند از لحاظ تلاش پیگیر، خستگی‏‌ناپذیر، خالصانه و عالمانه الگویی برای حوزه باشد.»  مقام معظم رهبری در دیدار رئیس و اعضای هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره... ادامه

    سند چشم انداز

    چشم‌انداز مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) با اميد به فضل الهي و عنايات ويژه حضرت ولي عصر(عج) و در پرتو کوشش عالمانه و تلاش متعهدانه همه ارکان و اعضا و پارسايي و پاکي مديران، استادان، محققان، دانش‌پژوهان و... ادامه