شما اینجا هستید
بررسي وحدت وجود از ديدگاه صدرالمتألهين، علامه طباطبايي و حکيم آقاعلي مدرس
پديدآورنده: محمدمهدي نبويان
چکیده:
مسأله وحدت وجود از مسائل کلان هستي شناختي است که در فضاي عرفاني پديد آمده و آرام آرام در فضاي فلسفي وارد شده است. قبول يا رد اين مسأله، تمام مسائل فلسفي را تحت الشعاع قرار مي دهد، زيرا با قبول آن (در معناي دقيق) عالم رنگ ديگري به خود گرفته و عليت از ميان موجودات رخت بر مي بندد و با رد آن مي بايست تفسير ديگري از موجودات و رابطه آنها با يکديگر ارائه داد. نيزاين مسأله تحليل ديگري از وجود حضرت حق و شريعت خواهد داد. فيلسوفاني قبل از صدرالمتألهين در اين باب بحث کرده اند؛ اما ملاصدرا مدعي برهاني ساختن اين مسأله و تبيين صحيح و دقيق آن شده است. بعد از ملاصدرا تابعان مکتب او نيز چنين مسأله اي را مورد بحث و گفتگو قرار دادند که از مهم ترين آنها حکيم آقا علي مدرس طهراني و علامه طباطبايي هستند. هر کدام از اين فيلسوفان تقرير خاصي از وحدت وجود داشته و ادله اي را نيز برآن اقامه کردند. ما در اين رساله به بررسي مسأله وحدت وجود از منظر ملاصدرا و دو تن از پيروان او يعني حکيم آقا علي مدرس و علامه طباطبايي پرداخته ايم. صدرالمتألهين و علامه طباطبائي معتقد به وحدت شخصي وجود بوده و هر گونه ثاني- در عرض يا طول- براي خداي متعال را نفي مي کنند. به اعتقاد ايشان، آنچه که در صحنه هستي وجود حقيقي دارد، صرفا وجود خداي متعال است و ساير موجودات، اطوار و شئون آن حقيقت يگانه مي باشند. صدرالمتألهين با ارائه پنج استدلال يعني وجود رابط، بسيط الحقيقه، صرف الوجود، واجب الوجود بالذات واجب من جميع الجهات و عدم تناهي به اثبات وحدت شخصي وجود پرداخته است. نيز علامه طباطبايي اين مدعا را با تمسک به سه دليل: صرف الوجود، وجود رابط و عدم تناهي اثبات کرده است. اما آقاعلي مدرس با تبيين دقيق نظريه صتشکيک خاصي، کثرت موجودات را مانند وحدت آنها حقيقي دانسته و حقيقت رابطه علت و معلول را با تشکيک- نه وحدت شخصي وجود- توجيه کرده است. لذا نظريه عرفا - يعني وحدت شخصي- را انکار و سپس درصدد توجيه کلام آنها برآمده و آن را با نظريه تشکيک وجود تطبيق نموده است.
لینک ثابت خبر: qabas.iki.ac.ir/node/4705
- برای ارسال دیدگاه وارد شوید.
آخرین اخبار
- 1 از 5
- بعدی