شما اینجا هستید
کتاب «کمال نهایی انسان و راه تحصیل آن از دیدگاه فیلسوفان اسلامی» اثر مهدی عبداللهی
مؤلف مسئله اصلی این کتاب را اینگونه میکند:
مسأله اصلی این کتاب، تصویر کمال نهایی انسان است. روشن است که پیگیری پاسخ این پرسش، تنها از سر کاوشگری و فرونشاندن خواهش درونی برای آگاهی از حقیقت نیست؛ زیرا بر اساس آنچه گفتیم، آگاهی انسان از مقصدی که در انتظار اوست، برای پیمودن راه دستیابی به آن ضرور ا ست. در هر سلوکی ـ اعم از سلوک مکانی و انفسی و غیره ـ آگاهی پیشین سالک از مقصد نهایی سلوک، بر پیمودن راه منتهی به مقصد، تأثیر فراوانی دارد. پس داشتن تصویری روشن از غایت وجود انسان، وی را در تحصیل این کمال غایی مدد میرساند.
افزون بر این، نهضت نرمافزاری و تحقق تولید علم، بهویژه در قلمرو علوم انسانی، نیازمند مبانی هستی شناختی و انسانشناختی است. تحقق علوم انسانی اسلامی، در گام نخست، بسته به تبیین مبانی این علوم، بهویژه دیدگاههای انسانشناختی است؛ زیرا فهم ما از کمال نهایی انسان، تأثیر بنیادین بر علوم انسانی از جمله اخلاق، سیاست، مدیریت، تربیت و روانشناسی دارد. دیدگاهی که یک فیلسوف یا اندیشمند علوم انسانی در باب کمال نهایی انسان در پیش میگیرد، به منزله یکی از مبانی پیشین علوم انسانی، بر این علوم تأثیر مینهد.
تبیین کمال نهایی اندیشه اسلامی انسان، میتواند تأثیری دوسویه بر علوم انسانی داشته باشد؛ از سویی بر تولید علوم اسلامی انسانی، تأثیری از سنخ تأثیر مبادی تصدیقی یک علم در مسائل آن دارد، و از سوی دیگر، با به دست دادن دیدگاهی دفاعپذیر از کمال نهایی انسان، در تعامل با علوم انسانی موجود، میتوانند بر ارزشگذاری مبانی و اصول مسلم این علوم، گزارهها و مسائل آنها مؤثر باشد.
بدین ترتیب بعضی از این علوم که با کمال تعریف شده برای انسان ناسازگار باشند، باید کنار گذاشته شوند؛ چهبسا برخی مکاتب علوم انسانی که به هیچروی با تصویر ارائه شده همخوانی نداشته باشند و مقصدی به تمامی متفاوت با آن را برای وجود انسان در سر بپرورانند. بنابراین پیریزی علوم انسانی دینی، در گرو داشتن انسانشناسی دینی است که یکی از مسائل بنیادین آن، کمال نهایی انسان است. از سوی دیگر آن دسته از علوم انسانی که مبانی یا مسائل آنها، یا نسخههایشان برای تکامل بشر، در تقابل با دیدگاه پذیرفته شده درباره کمال نهایی انسان است، دستکم نیازمند تصحیحاند. پس با تبیین کمال نهایی انسان در این کتاب، یکی از مبانی بنیادین و تأثیرگذار علوم انسانی، و چهبسا مهمترین آنها تأمین میشود.
مؤلف درباره کتاب چنین بیان میدارد؛
«در فصل نخست کتاب پیشرو، به کلیات تحقیق و معناشناسی «کمال» پرداختهایم؛ به این ترتیب که نخست معنای لغوی دو واژه «تمام» و «کمال» و تفاوت آن دو را بیان، و سپس معنای اصطلاحی «کمال اول» و «کمال ثانی» را نزد فیلسوفان تبیین کردهایم. در فصل دوم، تبیین دیدگاه فیلسوفان مشاء در باب کمال نهایی انسان، و بیان نکات کلیدی و مبهم نظریه ایشان، کانون توجه بوده است. فصل سوم کتاب را به بررسی دیدگاه فیلسوفان اشراقی در باب کمال نهایی انسان اختصاص دادهایم، و افزون بر بیان نظریه این مکتب فلسفی، کمبودی را که در کلام این فیلسوفان به چشم میآید، نشان دادهایم. خواننده گرامی با مطالعه دو فصل اخیر، افزون بر آگاهی یافتن از دیدگاههای فیلسوفان پیش از ملاصدرا، از کمبودهای دیدگاه ایشان نیز آگاهی خواهد یافت؛ در نتیجه در ادامه نوشتار، نوآوریها و رهآورد تلاشهای فلسفی ملاصدرا برای وی نمایانتر خواهد شد.
در فصل چهارم
برای روشنتر شدن دیدگاه ملاصدرا، به سراغ مبانی هستیشناختی و انسانشناختی حکمت متعالیه رفتهایم تا از این رهگذر، دیدگاه ملاصدرا در باب کمال نهایی انسان روشنتر شود؛ چراکه تأمل در مبانی یک نظریه، بی تردید انسان را در فهم آن یاری میرساند. مبانی هستیشناختی فراوان، از جمله اصالت وجود، تشکیک در وجود، وحدت شخصی وجود، امکان علم حضوری معلول به علت، و مبانی انسانشناختی ویژه فلسفه ملاصدرا، هماننند حرکت جوهری نفس، اتحاد عاقل و معقول، و دیدگاهش در باب عقل نظری و عملی، از جمله مسائلیاند که در رسیدن ملاصدرا به دیدگاه ویژهاش درباره کمال نهایی انسان، تأثیرگذار بودهاند.
در فصل پنجم، دیدگاه ملاصدرا در باب کمال نهایی انسان را بررسی کرده و نظریه سه مرحلهای وی را توضیح دادهایم و نیز روشن ساختهایم که او سرانجام چگونه فلسفه را با عرفان پیوند زده است. به اعتقاد ملاصدرا، کمال نهایی انسان، به «فنای فیالله» است که همان ادراک حضوری خداوند بلندمرتبه از رهگذر ادراک عینالربط بودن ذات خود به حق تعالی باشد. نگارنده در این فصل، در تبیین مسأله «فنای فیالله»، به عمد، گریزی به کلمات عرفا نیز زده است؛ چراکه صدرالمتألهین دست «عقل فلسفی» را به دامان «شهود عرفانی» رسانده و بنابراین به اعتقاد نگارنده، سزاوار مینمود که اشارهای به کلمات اهل عرفان شود تا افزون بر آنکه این فصل خود نَمی از این اتصال را نشان میدهد، دریچهای گشوده باشد برای پیگیری کلام صدرالمتألهین و تکمیل بحثهای او از راه کلمات اهل عرفان.
در فصل ششم، عوامل مثبت و منفی برای رسیدن نفس به کمال نهاییاش را بررسی کردهایم و نشان دادهایم که وصول آدمی به کمال غاییاش، افزون بر امداد الهی و تمسک به استاد طریق، وابسته به کسب معارف و علوم الهی، التزام به دستورهای شرعی، محبت الهی، ذکر و فکر، و پیراستن نفس از موانعی چون جهل، گناه و حب دنیاست. گفتنی است فیلسوفان پیش از صدرالمتألهین نیز دراینباره سخن راندهاند؛ اما به دو جهت، تنها به تبیین دیدگاه ملاصدرا درباره روش دستیابی به کمال نهایی بسنده میکنیم: الف) دیدگاه برگزیده این کتاب در کمال نهایی انسان، همان سخن ملاصدراست؛ ب) آنچه دیگر فیلسوفان در باب عوامل و موانع کمال گفتهاند، بیش از کلام ملاصدرا در این زمینه نیست و از اینرو بیان کلام ایشان، تنها به فربهتر شدن حجم کتاب میانجامد.»
نگارنده کمال قدردانی خود را تقدیم استادان ارجمندی میکند که محتوا و صورت این نوشتار، وامدار راهنماییها و ارشاداتشان بوده است: استاد فرزانه جناب حجتالاسلام دکتر مجتبی مصباح(زیدعزه) که با دقت نظر تحسینبرانگیز و موشکافیهای استادانه خود، به ارتقای وزن علمی نوشتار یاری رساندند، و نیز استاد ارجمند جناب حجتالاسلام دکتر احمدحسین شریفی(زیدعزه) که نگارنده را از نکته سنجیهای دقیق خویش بهرهمند فرمودند.
- برای ارسال دیدگاه وارد شوید.
آخرین اخبار
- 1 از 5
- بعدی