شما اینجا هستید
چگونگي برخورد انديشمندان جامعه اسلامي با علوم انساني در کلام آيتالله کعبي
چگونگي برخورد انديشمندان جامعه اسلامي با علوم انساني در کلام آيتالله کعبي
علوم انساني يا مجموعه دانشهايي که رفتارها، باورها و ارزشهاي انساني را بررسي و طراحي ميکنند، علم به معناي ساينس محسوب نميشوند؛ چراکه اولا حدسي هستند نه حسي، و ثانيا برخي دستورياند، و برخي ديگر هم که توصيفياند، توصيفي ناقص به دست ميدهند.
در مواجهه با علوم انساني رايج، سه ديدگاه و سه برخورد ديده ميشود: گروهي، اين علوم را سراسر کفر و بي حاصل ميدانند (ديدگاه انقلابي)؛ برخي معتقد به تعامل با تمدن و فرهنگ و تفکر و علوم انساني غربي هستند (ديدگاه اصلاحي و ترميمي)؛ و بعضي هم به مهندسي نوين علوم انساني ميانديشند.
رويکرد دوم که نگاه رايج اين سالها بوده، امتيازها و ايرادهايي در علوم انساني غرب ميبيند و تلاش ميکند با تغييرات روبنايي، از مزاياي آنها استفاده کند و از آسيبهاي آنها بهدور باشد. اين رويکرد عملا به نوعي التفاط فکري منجر شده است.
اما در رويکرد سوم، نقش علوم انساني رايج بيشتر در موضوعسازي و ايجاد مسئله جديد و شناخت وضعيت موجود است. در اين ديدگاه در کنار نقادي علوم انساني رايج، مباني و پايهها براساس منابع اسلامي پيريزي ميشوند و با منابع ديني و مباني اسلامي، قواعد جديد علوم انساني استنتاج ميشوند؛ سپس بر اساس آنها نظريهپردازي، و سرانجام، نظامسازي ميشود.
استاد کعبي که خود از پيروان رويکرد سوم است، در جلسه اول مصاحبه به موضوعاتي که اشاره شد، ميپردازند و دست کم دو نقد اساسي را بر علوم انساني موجود وارد ميداند که در رويکرد سوم از آنها پرهيز شده است:
اولا علوم انساني رايج عموما مبتني بر گمانها و فرضيات و حدسياتاند، نه يقينيات؛ درحاليکه علوم انساني مطلوب مبتني بر بديهيات و مسلمات و دست کم ظنون خاصه برآمده از اجتهاد خواهند بود؛
ثانيا علوم يادشده، بر اساس هوا و هوسها و براي دستيابي به آمال و آرزوهاي فردي و گروهي بنا شدهاند؛ درحاليکه علوم مطلوب و مورد نظر اسلام، بر پايه فطرت الهي شکل خواهند گرفت.
ايشان راهحل را در يک کلام، اجتمهاد در عرصههاي مختلفت علوم انساني ميبينند که پيشدرآمد آن هم، شناخت نقشه جامع اسلام است.
- برای ارسال دیدگاه وارد شوید.