شما اینجا هستید
علامه مصباح: در زمينه فرهنگي نه تنها پيشرفت چنداني نکردهايم، بلکه تنزل هم داشتهايم!
به گزارش پايگاه اطلاع رساني آثار حضرت آيت الله مصباح يزدي، رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) در ديدار با اعضاي انجمن مديريت اسلامي حوزه علميه قم، با اشاره به تأسيس جامعه اسلامي در مدينه توسط پيامبر اكرم (ص)، اظهار داشت: پيامبر (ص) تا آخر عمر در رأس اين حکومت اسلامي قرار داشت.
علامه محمدتقي مصباح يزدي با اشاره به اينکه ما شيعيان معتقديم که بعد از پيامبر (ع)، ائمه معصومين بايد در رأس حکومت قرار گيرند ولي بعد از حکومت چند ساله حضرت اميرالمؤمنين (ع) و حکومت چند ماهه امام حسن (ع)، ديگر حکومت مشروعي تشکيل نشد، ادامه داد: در زمان غيبت، تا پيش از انقلاب اسلامي، کسي که بيشترين خدمت را در اين زمينه انجام داد، خواجه نصيرالدين طوسي بود که در حکومت مغول ها، وزارت را بر عهده گرفت تا در دراز مدت يک حکومت شيعي تشکيل شود؛ ولي خودش هرگز در رأس حکومت قرار نگرفت. اما بالاخره در عصر حاضر، انقلاب اسلامي به دست امام خميني(ره) به پيروزي رسيد و حکومتي مشروع تأسيس شد.
وي با اشاره به اينکه تشکيل نظام اسلامي مهم ترين نعمتي است که خداوند به ما عطا کرده است، ادامه داد: هدف از تشکيل اين نظام، تنها به خاطر بهبود امور اقتصادي، بين المللي، آسايش، امنيت و رفاه و نظاير آنها نبود، چرا که در طول تاريخ، همه حکومتها در پي اين امور بوده اند، اما هيچ کدام اسلامي نبوده اند؛ بلکه حکومت اسلامي آن است که بر اساس فرهنگ اسلامي تشکيل شده و باورها و ارزشهاي اسلامي در آن ترويج شود و مسئولين آن به دنبال تحقق احکام اسلامي باشند.
آيت الله مصباح با بيان اينکه بر اين اساس، مهم ترين وظيفه دست اندارکاران نظام اسلامي، ترويج فرهنگ اسلامي است، ادامه داد: متأسفانه واژه «فرهنگ» به قدري ابهام پيدا کرده و تنزل نموده که برخي از گويشها و حرکات موزون به فرهنگ تعبير ميکنند و بودجه فرهنگي نيز براي احياي گويشهاي محلي و اجراي نغمه هايي با حرکاتي موزون در نظر گرفته ميشود؛ در حالي که اساس فرهنگ را باورها و ارزشها تشكيل ميدهند.
عضو خبرگان رهبري با اشاره به اينکه براي ترويج فرهنگ اسلامي، در وهله اول مديران کشور بايد آن فرهنگ را قبول داشته باشند و در جهت ترويج آن تلاش کنند، افزود: علي رغم گذشت حدود چهار دهه از پيروزي انقلاب اسلامي و پيشرفتهاي بي نظير كشور در ابعاد مختلف، متأسفانه در زمينه فرهنگي نه تنها پيشرفت چنداني نکرده، بلکه تنزل هم داشته ايم!
آيت الله مصباح يزدي با طرح اين سئوال که چگونه بايد فرهنگ اسلامي ترويج شود، ادامه داد: اين مسئله با رشتههاي مختلفي از علوم انساني مرتبط است؛ زيرا فرهنگ يک رشته نيست، بلکه با مجموعه اي از رشته ها سروكار دارد که برآيند حاصل آنها بيانگر ميزان پيشرفت يا تنزل فرهنگ است؛ از اين رو بايد مسائل هر يک از اين رشتهها مورد تحقيق و دقت قرار بگيرد، و عناصري از آنها كه با اسلام بيگانه است حذف و عناصر اسلامي آنها تقويت شود، تا بتوان به تقويت و پيشرفت فرهنگ اسلامي اميدوار بود.
وي ادامه داد: علي رغم اينکه بنيانگذار اين نظام، فقيهي جامع، دورانديش و فوق العاده بود و اهتمامي جدي به مسائل فرهنگي داشت، اما در عمل، شرايطي فراهم نشد که بتواند در اين زمينه به هدف نهايي اش برسد. البته انتظار اينکه در فرصتي کوتاه، فرهنگ کشور از عناصر بيگانه زدوده شود، به جا نيست؛ چرا که تحول در مسائل فرهنگي بسيار زمان بر و ديرياب است.
رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) با بيان اينکه مديران کشور مهم ترين نقش را در ترويج فرهنگ (به معناي باورها و ارزشها) دارند، و اگر مديران به اين فرهنگ باور نداشته باشند، کاري از پيش نمي رود، ادامه داد: نمونه بارز آن بحث اسلامي سازي دانشگاههاست كه بسياري از مسئولان و مديران معتقد بودند که اين مسئله ممکن نيست، چرا که علم، بايد بي طرف باشد و نمي توان انگيزههاي مذهبي را در علوم دخالت داد، وگرنه اصلا علم نخواهد بود؛ و چون معتقد به اسلامي کردن دانشگاهها نبودند، به همين دليل نيز کار پيش نرفت.
وي در توضيح و پاسخ شبهه فوق اظهار داشت: شايسته است که به اين مسئله به صورت کامل پرداخته و به سئوالات آن پاسخ داده شود تا مغالطه آن روشن شود؛ لذا ابتدا بايد به اين سئوال پاسخ داده شود که آيا علم و دين با هم ارتباطي دارند يا متباين اند؟ اين بستگي به تعريف علم دارد که آيا شناختي که از راه عقل و وحي به دست ميآيد، علم نام دارد يا علم فقط گزاره هايي است که از راه تجربه حسي قابل ارائه به ديگران اثبات شده باشد؟ بر اساس تعريف اخير، فلسفه، منطق، متافيزيک و حتي روانشناسي – به جز پديدههاي رفتاري – در دايره علوم قرار نخواهند داشت.
عضو خبرگان رهبري با اشاره به موضوع مديريت اسلامي، ادامه داد: به فرض آن که تعريف غربيها از علم را بپذيريم، در مديريت تنها با علم مديريت روبرو نيستيم، بلکه فلسفه مديريت، نظام مديريت و برنامهريزي نيز از امور مديريتي هستند که غير از علم مديريت است.
وي به عنوان نمونه، به مسائل اقتصادي اشاره كرد و اظهار داشت: علم اقتصاد يک مسئله است و نظام اقتصادي مسئله اي ديگر؛ نظام اقتصادي امري استراتژيک است که در هر نظام فكري متفاوت است؛ و به فرض آن که علم اقتصاد در اسلام و غرب هيچ تفاوتي نداشته باشد، نظام اقتصادي چنين نيست، و مردم در جامعه اسلامي ارزشها، نيازها و انتظاراتي متفاوت از جامعه غيرديني دارند، و اين مسائل سبب ميشود نظام اقتصادي تفاوت کند و لذا نظام اقتصادي نمي تواند در هر دو، يکي باشد.
رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) با اشاره به اينکه در نظام اقتصادي سرمايه داري، تمام هم و غم سرمايهدار سود است، ادامه داد: مديريت آن جامعه هم به گونه اي است که سود بيشتري به دست آيد؛ زيرا مدير نظام سرمايهداري به صورت نانوشته، به ايدئولوژي پول پرستي، معتقد است، و به همين دليل حاضر است در حالي که انسانهاي زيادي از گرسنگي و فقر ميميرند، براي جلوگيري از کاهش قيمت، محصولات خود را نابود کند، اما به فقرا ندهد.
وي سياست را نمونهاي ديگر دانست و ادامه داد: حتي اگر علم سياست را با تعريف غرب بپذيريم، اما در نظام سياسي ايدئولوژي نانوشتهاي وجود دارد که سبب ميشود آمريکا به منظور حفظ سلطه خود در آسياي شرقي، به راحتي سه ميليون نفر را در ويتنام قتل عام کند؛ يا زماني صدام را بر سر کار بياورد و براي جنگ با ايران اسلامي تجهيز نمايد، و زماني كه تاريخ مصرفش تمام شد خودش در مقابلش بايستد؛ يا داعشي را ايجاد کند که سر دختربچه را جدا ميکند، و نظاير آن.
آيت الله مصباح يزدي ادامه داد: پس نظام مديريت – و نه علم مديريت – متأثر از اخلاق و فرهنگ؛ يعني مبتني بر باورها و ارزشها است و به همين دليل است كه بسياري از کشورها هرچند بيدين هستند، ولي به خاطر برخي فرهنگهاي ملي خود، نظام مديريتي خاص خود دارند. بنابراين حتي اگر تعريف علم مديريت را هم از غرب بپذيريم، باز هم ميتوانيم فرهنگ را در مديريت دخيل بدانيم؛ البته نه در علم مديريت، بلکه در نظام مديريتي، برنامههاي مديريتي، و در تربيت و به کارگيري نيروهاي مديريتي.
وي ضمن بيان اين نكته كه يكي از تفاوتهاي اساسي ميان جامعه ديني و غير ديني در هدفها و انگيزه هاست، ادامه داد: هدف از تشکيل يک نهاد سياسي، اقتصادي يا مديريتي در نظام ديني و غير ديني متفاوت است؛ برخي هدف سود و سلطه دارند و برخي در اهداف خود، ارزشهاي انساني و الهي را هم در نظر ميگيرند.
عضو خبرگان رهبري افزود: در نظام مديريت اسلامي، بايد همه نهادهاي نظام اسلامي تحت اشراف يك مديريت کلان به هم مرتبط شوند تا همه دستگاه ها اهداف عالي نظام را محقق کنند، و يا دست كم از لطمه زدن به اين اهداف، جلوگيري شود.
وي با بيان اينکه در تربيت نيرو براي مديريت نيز افراد بايد به گونه اي تربيت شوند که علاوه بر اهداف مادي مربوط به سازمانهاي مورد نظر، اهدافي مانند عدالت، ارزشهاي الهي و انساني را نيز براي کل جامعه در نظر داشته باشند.
وي با بيان اينکه متأسفانه عدهاي از مديران كشور دل باخته فرهنگ الحادي غرب هستند، اضافه کرد: حتي زماني يکي از مسئولين عالي رتبه کشور صراحتاً ليبراليسم را اوج تفکر انساني دانست که بالاتر از آن وجود ندارد! بر اساس اين نگاه است كه ارزشهاي الهي فراموش ميشود، خون صدها هزار شهيد بيارزش تلقي ميشود، و جانبازي اين جوانان پاک ناشي از يک هيجان و جوشش احساسات دانسته ميشود!
آيت الله مصباح يزدي افزود: افرادي با اين نگاه، طبيعتاً هدفشان نيز تنها رفاه و منافع مادي است و مديريتشان نيز مديريتي غربي است؛ چرا که اصلا باور ندارند که ارزشهاي ديني بايد در جامعه حاکم شود. اينجاست که مديريت ديني تفاوتش با مديريت غير ديني مشخص ميشود. چرا که در مديريت اسلامي، ارزشهاي اسلامي ملاحظه ميشود و حتي اگر ارزشهاي اسلامي با برخي از ارزشهاي مادي تضاد پيدا کند، ارزشهاي اسلامي مقدم ميشود؛ اما بر اساس مديريت غربي، تمام هم و غم يك مدير، منافع دنيوي و برداشته شدن تحريمهاست، تا شايد اجناس ارزان شود و مردم دوباره به او رأي دهند.
گفتني است ديدار علامه مصباح يزدي با اعضاي انجمن مديريت اسلامي حوزه، پنجشنبه شانزدهم مهرماه در مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) برگزار شد.