شما اینجا هستید
تبیین علم دینی در گفتگو با حجتالاسلام والمسلمین دکتر ابوترابی
حجتالاسلام والمسلمين دکتر احمد ابوترابي در گفتوگو با واحد خبر و اطلاعرساني روابط عمومي مؤسسه امام خميني(ره) در تبيين موضوع علم ديني اظهار داشت:
يکي از اولين و اساسيترين گامهاي ورود به بحث علوم اسلامي، تبيين مراد از علم ديني و تفکيک مرزهاي آن از علوم غيرديني است.
ما ميخواهيم نشان دهيم که مشخص ساختن معنا و تعريف «علم ديني» و به تبع آن اثبات امکان و نشان دادن مصاديق آن، صرفا تابع اعتبار و قرارداد و جعل اصطلاح نيست؛ زيرا تعريف واژهها در علوم بايد با موضوع مورد نظر محل نزاع و مباني و اهداف آن بحث هماهنگ باشد.
عضو هيئت علمي مؤسسه خاطر نشان کرد: واژه «علم ديني» داراي سه مؤلفه «علم»، «دين» و «ياء» نسبت است و هرکدام از اين سه واژه، داراي معاني متعدد و متفاوتياند؛ اما بر اساس موضوع و مباني معرفتشناسي، انسانشناسي و کلامي بحث، تنها يک معنا از علم، يعني «گزاره مطابق با واقع» و دو معنا از دين، يعني «گزارههاي برگرفته از متون ديني» يا «گزارههاي مرتبط با سعادت حقيقي» بايد در اين بحث مدنظر باشد. بر اين اساس، «علم ديني» مشترک لفظي ميان دو معناست و بر اساس آن امکان علم ديني و مصاديق آن نيز دو حوزه متفاوت دارد؛ در يک معنا علم ديني تنها برخي از علوم انساني، و براساس معناي ديگر، افزون بر آن، تنها برخي از گزارههاي ديگر علوم بشري را نيز دربرميگيرد.
عضو هيئت علمي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) در اهميت علم ديني به دوران رنسانس و ساير دورهها اشاره کرد و اظهار داشت: موضوع علم ديني از دوران رنسانس و پس از آن اهميت ويژهاي يافته است. اولين برخوردهاي ميان دانشمندان علوم تجربي و ارباب کليسا، از مسائلي آغاز شد که در آن ها گزارههايي به منزله علوم ديني، در برابر يافتههاي دانشمندان علوم تجربي قرار گرفت.
دکتر ابوترابي در ادامه افزود: صرف نظر از اينکه آيا آنچه در کتاب مقدس (عهدين) بود و آنچه را که ارباب کليسا به دين نسبت ميدادند، واقعا آموزههاي ديني بود و يا آنچه برخي از دانشمندان علوم تجربي داعيه علمي بودن آن را داشتند يافتههاي واقعي علوم تجربي بود يا نه، رشد علوم تجربي و برخي از نظريههاي علمي، زمينه و بهانهاي براي القاي تعارض بين علم و دين و نفي جايگاه دين در علم و زندگي بشر شد. تداوم اين جريان، کمشدن انگيزههاي ديني و انحطاط اخلاقي را در جوامعي که در علوم تجربي و تکنولوژي پيشرفتي داشتند، به دنبال داشت. مکتبهاي اخلاقي و فلسفي غرب، بهويژه مکاتب پوزيتيويستي و برخي گرايشهاي اگزيستانسياليستي اين ذهنيت را تقويت کردند و اين مکاتب، احساس تعارض ميان علم و دين را از علوم تجربي به علوم انساني تعميم دادند.
عضو هيئت علمي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) گفت: تلاش دينمداران براي مقابله با آفات اخلاقي دنياي مدرن و در مقابل، علمزدگي برخي از متفکران مسلمان و غيرمسلمان، زمينههاي بيشتري براي توسعه بحث از ماهيت علم ديني و تبيين تفاوت آن با ساير علوم بشري فراهم کرد. مطرح شدن نظريه برقراري نظام سياسي بر اساس آموزهها و ارزشهاي ديني در تاريخ معاصر ايران، بهويژه دوران مشروطه و مقابله تحصيلکردههاي متأثر از علوم غيرديني غرب با اين نظريه، و علمزدگي آنها، اين بحث را در کشور ايران نيز جدي کرد. تشکيل نظام جمهوري اسلامي با انگيزه ابتناي نظام سياسي کشور بر آموزهها و ارزشهاي اسلامي و همسو نشدن پيروان مکاتب فلسفي و متأثران از علوم انساني غرب با اصول پذيرفته شده در اين نظام، انديشه ريشهيابي اين تعارض را در ايران گسترش داد و انتقال حوزه اصلي اين بحث را از علوم تجربي به علوم انساني روشن ساخت.
رئيس مرکز دايرهالمعارف مؤسسه با طرح پرسشهاي اساسي درباره موضوع علم ديني افزود: اولين و اساسيترين پرسشهايي که درباره اين موضوع بايد پاسخ داده شود عبارتاند از: 1. آيا تقسيم علم به ديني و غيرديني صحيح است؟ 2. اگر چنين تقسيمي درست باشد، تفاوت اين دو نوع علم در چيست؟ آيا قلمرو اين دو علم يعني موضوعات و مسائل آنها تفاوت دارد يا اينکه موضوعهاي مشترکي ميان علم و دين وجود دارد؟ آيا محمولها و احکام اين موضوعها در دين و غيردين متفاوت است؟ 3. اگر موضوعها و مسائل مشترکي ميان علم و دين وجود دارد و پاسخهاي علوم ديني متعارض با پاسخهاي علوم غيرديني است، آيا اين پاسخهاي متفاوت، تفاوتي در شيوه زندگي و رفتارهاي انسان ايجاد ميکند و به ديگر سخن، آيا نتيجه و ثمره عملي دارد؟ 4. در مقام تعارض ميان پاسخهاي علوم ديني با علوم غيرديني، کداميک از ايندو پاسخ را بايد ترجيح داد؟
وي ادامه داد: قبل از پاسخ به پرسشهاي مزبور، بايد اين نکته مورد توجه قرار گيرد که از پيشفرضهاي طرح اين بحث آن بوده است که بههرحال، دين يا ادياني وجود دارند که آموزههاي آنها علوم دينياند و علوم ديگري نيز هستند که با ابزار عمومي شناخت، يعني عقل و تجربه بهدست آمدهاند. علومي مانند فيزيک، شيمي، زيستشناسي و فارماکولوژي از جمله علوم تجربي، و رياضيات از جمله علوم عقلي است که قدر متيق علوم غيرديني بهشمار ميآيند.
دکتر ابوترابي براي پاسخ به پرسشهاي مطرح شده خاطرنشان کرد: قبل از هرچيز بايد مفهوم واژگان کليدي اين بحث تبيين شود. مهمترين واژه اين بحث، «علم ديني» است. براي تبيين معناي اين واژه ابتدا بايد مؤلفههاي تشکيلدهنده اين واژه را تحليل و بررسي کرد. اين واژه از سه مؤلفه «علم»، «دين»، و «ياء نسبت» که علم را به دين نسبت داده، تشکيل يافته است. از اينرو، هريک از اين سه واژه بايد تعريف شود.
ايشان يادآور شد:واژه علم و معادلهاي آن در زبانهاي ديگر کاربردهاي زياد و متفاوتي دارد که البته همه اين معاني به موضوع بحث ما ارتباط ندارد. آن دسته از معاني علم که ممکن است در واژه «علم ديني» مدنظر باشند عبارتند از: علم به معناي عام، علم بهمعناي دانش حصولي، علم به معناي دانشهاي تجربي، علم بهمعناي رشته علمي، علم بهمعناي «گزاره مطابق با واقع».
حجتالاسلام والمسلمين ابوترابي به مفهوم دين هم اينگونه اشاره کرد: دين نيز در معاني متعدد و متفاوتي بهکار ميرود؛ اين معاني مختلف در دو سو و درميان طيف وسيعي از معاني و تعاريف قرار دارند. در يکسوي آن، دين شامل همه مجموعههاي متشکل از باورها و بايد و نبايدها و همه مکاتب بشري و اديان و مذاهب الهي و غيرالهي ميشود. در سوي ديگر اين طيف وسيع، دين به «مجموعهاي از باورها و ارزشهاي رفتاري که اعتقاد و عمل به آنها سعادت حقيقي بشر را تأمين ميکند» گفته ميشود.
وي اظهار داشت: در تبيين مراد از تعريف اخير نيز دو تقرير وجود دارد. در يک تقرير «دين مجموعهاي از آموزههايي است که از سوي خداي متعال از طريق کتاب و سنت به مردم رسيده است» در تقرير ديگر، «دين مجموعهاي از آموزههاي اعتقادي و رفتاري است که اعتقاد به آنها و عمل بر طبق آنها تضمينکننده سعادت حقيقي انسان است؛ خواه از طريق وحي بهدست آمده باشد يا عقل بهصورت مستقل به آنها دست يافته باشد.» تعاريف ديگري نيز براي دين وجود که برخي آنها را در مقام تعريف علم ديني آوردهاند.
دکتر ابوترابي پس از مباحث مفصل در مفهوم «ياء نسبت» در علم ديني، «تعريف مختار از دين»، تأثير معنويات در عالم طبيعت، مصداقهاي علم ديني، راههاي شناخت علم ديني، قلمرو علم ديني، مباني کلامي و اصول معرفتشناسي و مباني انسانشناختي به نتيجهگيري پرداخت و
دکتر ابوترابي اظهار داشت: براي پي بردن بهمعنا و امکان علم ديني، ابتدا بايد اهداف بحث، محل نزاع، مباني معرفتشناسي، هستيشناسي، انسانشناسي و موضوع مورد بحث مورد توجه و تحليل قرار گيرد. بر اساس مباني مورد قبول، علم ديني دو معناي متفاوت کاربردي دارد که يکي از آنها همه حوزههاي علوم بشري را دربرميگيرد؛ اما اين کاربرد به اين معنا نيست که مرجع اصلي همه حوزههاي علوم بشري، آموزههاي ديني است؛ بلکه بدين معناست که اگر به دليل درهر يک از حوزههاي علوم بشري، آموزهاي از دين وجود داشته باشد، معتبر است؛ اما معناي دوم علم ديني در قلمرو حوزه اصلي دين است که اصل دين براي آن آمده است؛ اين حوزه مباني بيشتر علوم انساني را دربرميگيرد؛ زيرا علوم انساني با رفتارها، انگيزهها و تکامل انسان ارتباط مستقيم دارد.
- برای ارسال دیدگاه وارد شوید.
آخرین اخبار
- 1 از 5
- بعدی