شما اینجا هستید
اجتماعیسازی در مدیریت منابع انسانی با رویکرد اسلامی
به همت گروه مدیریت مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) کرسی ترویجی و نظریهپردازی با موضوع « اجتماعیسازی در مدیریت منابع انسانی با رویکرد اسلامی » در مؤسسه برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، کرسی ترویجی با عنوان « اجتماعیسازی در مدیریت منابع انسانی با رویکرد اسلامی » با سخنرانی جناب آقای وحید عوقی و نقد و بررسی با حضور استاد گرامی جناب دکتر علی رضائیان و حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمدحسن جعفری، روز پنجشنبه 17/10/94 ازساعت 10 تا 12 با حضور جمعی از اساتید و محققان در سالن اندیشه مؤسسه امام خمینی برگزار گردید.
مقدمه مقاله همراه با خلاصه و نقد دکتر رضایی:
اجتماعيسازي،ازجمله مفاهيمي است که در حوزههاي مختلف علوم انساني، با توجه به موضوع آن حوزه، به کار ميرود؛ چنانکه در حوزة روانشناسي، علوم سياسي، جامعهشناسي و مديريت کاربرد دارد. در مديريت منابع انساني که يکي از زيرمجموعههاي مديريت است، موضوع اجتماعيسازي فردِ انتخابشده، مطرح ميشود و طي آن، افراد رفتار صحيح و مطلوب سازمان را ياد ميگيرند و با فرهنگ، اهداف و ارزشهاي سازماني که مجموع آنها با عنوان فرهنگ سازماني شناخته ميشود، آشنا ميگردند. فرهنگ سازماني، تعيينکننده اهداف سازماني و رفتارهايي است که در درون آن سازمان، براي رسيدن به اهداف شکل گرفته است. بايد توجه داشت هر سازمان فرهنگ خاصي دارد که تا حد فراواني برگرفته از فرهنگ، جهانبيني و ارزشهاي جامعه است. پس وقتي در سازمانها از اجتماعيسازي بحث ميشود، اين مفهوم از سه جنبه با ارزشهاي بنيادين سروکار دارد:
اول: چون اجتماعيسازي در سازمانها ذيل موضوع مباحث مديريتي است و مديريت، يکي از رشتههاي علوم انساني است، با توجه به تأثير مباني و ارزشها بر علوم انساني در نگرش به مؤلفههاي مرتبط با اجتماعيسازي، مانند اهداف، محتوا، فرايند و روشهاي آن، بايد به مباني و ارزشهاي حاکم بر جامعه توجه کرد.
دوم: مديريت را بدون ارزش نميتوان در نظر گرفت. يکي از بحثهاي مطرح در مديريت، ارزشي بودن فعاليت مديريت است. البته اين مطلب هيچ منکري ندارد و در هيچ مکتبي گفته نشده که کار مدير بدون ارزشگذاري است؛ زيرا اصولاً مديريت يعني تصميم و تصميم يعني انتخاب و انتخاب؛ گزينش ارجح است. در توضيح بحث مديريت، حتي در مديريت غربي نيز آنچه در نصب فرد بهعنوان «مدير» منظور ميگردد، کيفيت عمل جمع است که مديريت ميطلبد و اين بهمعناي آن است که خوب و بد هردو مطرحاند؛ بنابراين مديريت، کاري ارزشي است؛زيرا وقتي بحث ارزشگذاري و انتخاب و ارجحيت پيش ميآيد، نظام ارزشي و فرهنگ غالب جامعه در اين ملاکدهي نقش محوري خواهد داشت.
سوم: ارتباط مستقيم اجتماعيسازي با فرهنگ سازماني است؛ زيرا هستة مرکزي فرهنگ را مباني و مفروضات بنيادين تشکيل ميدهند و اين مفروضات با ارزشها و هنجارهاي جامعه ارتباط مستقيم دارند. ازاينرو، وقتي اجتماعيسازي در سازمانهاي تحت سيطرة حکومت و جامعة اسلامي بررسي ميگردد، لازم است که به بايدهاونبايدها و ارزشهاي ديني توجه شود. لذا براي بررسي اجتماعيسازي با توجه به ارزشهاي اسلامي، اين تحقيق در سه بخش طراحي شده است:
بخش اول؛ با عنوان اجتماعيسازي در نوشتههاي رايج شامل سه فصل است:
فصل اول: تعريف و بررسي اجتماعيسازي در علوم مختلف. در اين فصل، نخست با ذکر يک مقدمه به بررسي اجتماعيسازي در رشتههاي گوناگون علوم انساني، بهويژه در جامعهشناسي پرداخته ميشود تا منشأ اصلي و سير ورود بحث اجتماعيسازي در مباحث مديريتي روشن گردد. بديهي است هرکدام از رشتههاي علمي از ديدگاه خود، به اجتماعيسازي و حاصل آن، يعني جامعهپذيري مينگرند که اين نگاه کلي، راهنماي شناسايي جنبهها و زواياي مختلف بحث اجتماعيسازي خواهد بود.
فصل دوم: تعريف و بررسي اجتماعيسازي در مديريت. در اين فصل با عرضة تعاريف مطرحشده دراينزمينه و سپس با توجه به آن، مباحثي ازقبيل اهداف، نتايج و رويکردهاي گوناگون به اجتماعيسازي بررسي ميشود.
فصل سوم: قلمرو اجتماعيسازي در مديريت. در اين فصل با توجه به مطالب فصل دوم، به مباحث مهمي همچون دامنه و شمول اجتماعيسازي در سازمان ازحيث محتوا و فرايند پرداخته ميشود. سپس محتواي آنچه که بايد اجتماعي شود (شامل وظايف، فرهنگ سازماني و فرهنگ ملي حاکم بر سازمانها و اجتماعيسازي براساس لايههاي فرهنگ) و بحث فرايند اجتماعيسازي در سازمان و آراي مختلف مطرحشده، بررسي ميگردد.
بخش دوم؛ با عنوان مباني اجتماعيسازي از نگاه اسلام، مشتمل بر دو فصل است:
فصل اول: نظر اسلام دربارة انسان، اجتماع و اصالت آنها. در اين فصل، ابتدا براي تعريف و شناسايي اجتماعيسازي از ديدگاه اسلام، بهصورت مقدمه، اجزا و عناصر اصلي مطرحشده در بحث اجتماعيسازي، يعني فرد، جامعه و اصالت آنها بررسي ميشود و مباحثي مانند فرد انساني و اهميت او در اسلام، جامعه و اهميت آن در اسلام و بحث مهم اصالت جامعه و فرد از ديدگاه اسلام را در بر ميگيرد. سرانجام نيز نظرية مختار (اصالت فلسفي فرد و برگشت پديدههاي اجتماعي به اصالت روانشناسي) بيان ميشود.
فصل دوم: تأثير متقابل فرد و جامعه از ديدگاه اسلام. در اين فصل، عوامل شخصيتساز انسان که در تبيين آثار فرد و اجتماع مؤثرند و سپس تأثيرهاي فرد و اجتماع بر هم بررسي میشود.
بخش سوم: الگوي اجتماعيسازي با رویکرد اسلامی، مشتمل بر سه فصل است.
هدف اين بخش، رسيدن به الگوي مورد نظر اسلام درزمينة اجتماعيسازي است. حال با توجه به پيشفرضها و دستهبنديهاي بيانشده در دو بخش پيشين، ميتوان الگوي اجتماعيسازي از ديدگاه اسلام را بيان کرد:
فصل اول: بررسي تعريف و تبيين مؤلفههاي اجتماعيسازي با رويکرد اسلامي. اين فصل به مباحثي ازقبيل تبيين مؤلفههاي تعريف مختار، بررسي تعريف با توجه به نظام ارزشي اسلام، ضرورت اجتماعيسازي در اسلام، ملاک مثبت بودن اجتماعيسازي، ويژگيهاي سازمان مورد تأييد اسلام، اهداف اجتماعيسازي در اسلام و روشهاي اجتماعيسازي در اسلام ميپردازد.
فصل دوم: محتواي اجتماعيسازي با رویکرد اسلامی، اين فصل به پرسشهاي اساسي مانند اينکه محتواي آنچه بايد اجتماعي شود چيست، پاسخ خواهد داد؛ يعني بايد روشن شود منظور از ارزشهاي اسلامي که بايد در جامعه و سازمانها نهادينه شوند، چيست؟ ازاينرو، براي پاسخگويي به اين سؤالها به مباحثي همچون تعريف فرهنگ اسلامي و عناصر اصلي آن، تعريف فرهنگ سازماني با رويکرد اسلامي، عناصر سهگانة فرهنگ اسلامي، ويژگيهاي فرهنگ اسلامي، تکيهگاه اصلي فرهنگ اسلامي و گامهاي ضروري براي رسيدن به محتواي مطلوب اسلام پرداخته خواهد شد.
فصل سوم: فرايند اجتماعيسازي با رویکرد اسلامی. اين فصل به تشريح گامهاي فرايند اجتماعيسازي با رويکرد اسلامي خواهد پرداخت. اين فرايند، شامل سه مرحلة اصلي است: پيش از ورود فرد به سازمان، رويارويي فرد با سازمان و دگرگوني و نهادينه شدن. در پايان فصل نيز شاخصهاي موفقيت فرايند اجتماعيسازي بيان خواهد شد.
نقد: استاد رضاییان
- روش استفاده از منابع اسلامی چگونه است؟
جواب: روش تجزیهوتحلیل دادههای این تحقیق، روش توصیفی و تحلیل منطقی و تدبر در قرآن و حدیث و سیره معصومین(علیهالسلام) است به عبارت دیگر مثل روش استنباطی حوزوی است. این تحقیق با توجه به ماهیت موضوع و منابع مورداستفادة آن بیشتر جنبه توصیفی و کیفی دارد و تلاش میکند با استفاده از منابع دینی، قرآن، کتابهای تاریخی و سیره و روشهای استنباطی مصطلح در حوزههای علمیه ابعاد و ویژگیهای اجتماعیسازی را موردبررسی قرار دهد. از این رو، سعی شده است در بررسی مؤلفهها و مبانی اجتماعی سازی به آرای اندیشمندان اسلامی رجوع شود و در مواردی که بین اندیشمندان اختلاف وجود دارد(مثل اصالت فرد یا جامعه) نظر مختار با توجه به هدف تحقیق برگزیده شود، تقریباً در تمامی طول تحقیق همین منطق رجوع به خبره ادامه دارد. مگر در مواردی که اندیشمندان اسلامی بهطور مستقیم درباره یک مسئله اظهارنظر نکرده باشند. در چنین مواردی اگر استظهار آیه و یا روایات کاملاً مشخص باشد به همان استناد شده است (مثل حلال و یا حرام بودن بعضی از مشاغل که از آن به نظر دادن اسلام درباره اصل مشاغل اشاره شده است) و اگر آیه و روایت نیازمند تفسیر باشد باید به یک متخصص رجوع شود که در این تحقیق چنین موردی پیش نیامد.
- نقدهای دیگری چون چرایی استفاده از ترجمه اجتماعی سازی به جای جامعهپذیری اشاره شد.
جواب: «اجتماعيسازي»، ترجمة واژة Socialization ميباشد. با مرور اين واژه مطابق لغتنامههاي معتبر ميتوان گفت اجتماعيسازي، «فرايندي است که بهوسيلة آن، افراد تربيت ميشوند تا با شيوهاي قابل قبول در جامعهشان رفتار کنند» با دقت در معاني لغوي اين واژه، ميتوان گفت ترجمة صحيح آن، اجتماعيسازي يا اجتماعي کردن است؛ اما برخي نيز آن را به جامعهپذيري ترجمه کردهاند که اين امر ناشي از چند علت است:
1. گاهي مترجمان محترم بهعلت کمدقتي، واژة Socialization را بهاشتباه به «جامعهپذيري» ترجمه کردهاند؛ درحاليکه در متن اصلي، بحث فرايند مطرح شده و اين فرايند را سازمان، جامعه و يا نهادِ مربوط طراحي کرده؛ هرچند نتيجة اين فرايند، جامعهپذيري افراد است؛
2. در بعضي از متون، مراد مؤلف محترم در زبان اصلي نيز همان جامعهپذيري است که در اين حالت، از ديدگاه فرد به مسئله نگريسته شده و بيشتر در تعاريف جامعهشناختي و روانشناختي که خود فرد مطرحشده، ميباشد؛
3. اين امر ممکن است بهدليل اهميت فرد در فرايند اجتماعيسازي باشد؛ بهعبارتديگر، در تعريف به نتيجة اجتماعيسازي که همان جامعهپذيري فرد است، اشاره شده است.
بنابراين، ترجمة اصلي اين واژه، همان معناي لغوياش، يعني اجتماعيسازي در نظر گرفته شده است؛ زيرا نگاه ما به اين واژه، فرايندي و از ديدگاه سازمان است و دراصل، اين موضوع بهمنزلة يکي از وظايف مديريت منابع انساني بررسي ميشود که مستلزم در نظر گرفتن معناي اجتماعيسازي است؛ هرچند حاصل فرايند اجتماعيسازي، جامعهپذيري افراد است. بديهي است در مواردي که ازجانب فرد به اين موضوع نگاه شده باشد، معناي جامعهپذيري نيز صحيح است و اين مطلب خللي بر برداشت اصلي اين پژوهش وارد نخواهد کرد.