شما اینجا هستید
كتاب «رابطه نفس و بدن از ديدگاه ابن عربي و ملاصدرا» منتشر شد
رابطه نفس و بدن از ديدگاه ابن عربي و ملاصدرا
محمد میری
از دیرباز پرسشهايي اساسی دربارة حقیقت انسان و نفس و روح او در ذهن بشر وجود داشته است. گروهها و نحلههای متفاوت علمی در طول تاریخ، هريك به فراخور داشتههاي خويش، به این مبحث بسیار مهم پرداخته و كوشيدهاند پاسخهایی برای اين پرسشها بیابند. ازآنجاکه کتابها و شرایع آسمانی نیز به این مقوله توجه داشتهاند، علمای دینی هم به تبعیت از مضامین الهی که در شریعت آنها در این باب آمده است، هرکدام بهنحوی به این بحثها پرداختهاند.
در این میان، تحقيقات طبقات گوناگون فيلسوفان مسلمان، از جملة موفقترین تلاشها برای عرضة تبیینی صحیح از حقیقت نفس انسانی به شمار ميرود. صدرالمتألهین توانست با پشتوانة ميراث عظیمی که از فلاسفة بزرگ پيش از او بر جا مانده بود و با استفاده از قوت فلسفی فوقالعاده و منحصربهفرد خود، در بسیاری از مسائل کلیدی فلسفه تحول و انقلابی پديد آوَرد. او در عرصة علمالنفس نیز نظریاتي ابتکاری دارد که درخور توجه بسيار است.
عرفا نیز از نخست دغدغههای انسانشناسانه داشتهاند و کلمات بهجامانده از آنان در این باره، گواه این مدعا است؛ اما پس از آنکه با ظهور ابنعربی، عرفان نظری رسماً در کنار سایر علوم، اعلام موجودیت کرد، طبیعی است که باید موضع عرفان در باب مسائل علمالنفس نیز مشخصتر میشد. در آثار عرفا، خصوصاً آثار بهجامانده از عرفای نخستين، نمیتوان مباحث روشنی را با عنوان علمالنفس دنبال کرد؛ چون در آن زمان عرفان نظری هنوز علمي مستقل و نظاممند نبود. حتی پس از آنکه ابنعربی و سپس قونوی، علم عرفان نظری را به صورت نظام سازوار علمی و منسجم با دغدغههای هستیشناسانه به جامعة علمی عرضه كردند، باز هم مباحث مربوط به علمالنفس، به معنای فلسفیاش، آنقدر برایشان جدی نبود که به وزان علمالنفس فلسفی، مباحثی را به طور مستقل تحت این عنوان بیاورند. اما این بدان معنا نیست که عرفا در آثار علمی و شهودی خود به اینگونه مباحث نپرداخته باشند. دغدغههای انسانشناسانة عرفا به ضمیمة آیات و روایات فراوانی که در شریعت، بهنحوی به مباحث علمالنفس اشاره دارند، زمینة مطرح کردن نظریات مبتنی بر مبانی عرفان نظری را در مسائل گوناگون علمالنفس فراهم آورد. عرفا در مواجهه با انبوه آیات و روایات ناظر به مباحث گوناگون نفس، بر اساس مکاشفاتی که از لایههای باطنی هستی داشتهاند، بیانات ارزشمندی دارند. براي مثال ابنعربی و تابعان او در این مکتب، مطالب بسیار بدیع و جذابي حول برخی مباحث علمالنفس مطرح کردهاند که میتواند منبعی غنی برای دقتهای فیلسوفانة حکما باشد؛ چنانکه حکیم صدرا در علمالنفس خود از آثار عرفا فراوان بهره برده است.[1]
بنابراین جا دارد تحقیقات مستقلی دربارة موضع عرفا در باب مباحث گوناگون علمالنفس صورت گیرد. البته نسبت مباحثی که در فلسفه به آن «علمالنفس» اطلاق میشود با مباحث نفس نزد عرفا، عموم و خصوص منوجه است؛ یعنی درعینحال که در مباحث مطرحشده دربارة نفس، مشترکات فراوانی در هر دو نحله به چشم میخورد، هريك از این دو گروه، به تناسب علاقهها و دغدغههای متفاوت خود، مباحثی اختصاصی نیز طرح کردهاند. براي مثال، عرفا هیچگاه مانند فلاسفه، در مباحثی همچون کیفیت ابصار، مراحل هضم غذا، نخستین عضوی که از جنین متکون میشود و مسائلی از این دست كه دخل چنداني به کمالات معنوی انسان ندارد، بهتفصيل وارد نمیشوند. از طرف دیگر، طبیعی است که حکما نیز مانند عرفا در مباحثی همچون بطون سبعة حقیقت انسانی، کیفیت تحلّی نفس به کمالات معنوی، چگونگی مظهریت نفس برای اسمای الهی و مباحثی ازاینقبیل، وارد نشدهاند، و بلکه عرفا یکهتاز میدان در این عرصه بودهاند.
هرچند عرفان نظری در مقام علمي مستقل، در ميان سایر علوم عقلی اسلامی، جایگاه خود را يافته و در کنار فلسفه و کلام، حرفهایی برای گفتن دارد، هنوز موضع علم عرفان نظری در باب شناخت نفس انسانی، که از آن به علمالنفس عرفانی تعبیر ميكنيم، چندان منقح نشده است. ازاينرو لازم است با انجام چنین تحقیقاتی، ضمن استخراج علمالنفس عرفانی از دیدگاه عرفای بزرگ و تأثیرگذاری مانند ابنعربی، قونوی و...، اثرپذيري فلاسفه بهخصوص صدرالمتألهين و حکمت متعالیه را از عرفا بررسی كنيم تا نقش کلیدی علمالنفس عرفانی در بالندگی و تکامل علمالنفس فلسفی روشن شود.
فلاسفه و ازجمله ملاصدرا، در آثار خود به مباحث پیرامونی علمالنفس به نحو مبسوط پرداختهاند؛ ولی نميتوان بهراحتي این مباحث را در آثار عرفا پیگیری كرد. هرچند عرفایی همچون ابنعربی به علمالنفس توجه داشتهاند، این قسمت از نظریات عرفانی آنها معمولاً تحتالشعاع مباحث مبسوط و منظمي که در باب انسان کامل مطرح كردهاند، قرار گرفته است. به هر روی، در این کتاب، دیدگاه ابنعربی و صدرالمتألهین دربارة چگونگی رابطة نفس و بدن، مقایسه خواهد شد
نکتة درخور توجه دیگر نيز اينكه، معمولاً ابنعربی در آثار خود به مطرح کردن مباحث در سیاقي منظم و با ترتیب منطقی، ملتزم نیست، و ازاينرو نمیتوان نظریات وی را در باب علمالنفس در قسمت مشخصی از آثارش دنبال کرد؛ خصوصاً آنکه موضع وی و سایر عرفا در باب مسائل علمالنفس، تاکنون مستقلاً بررسی نشده است. از اینرو، این کتاب بر آن است كه با بررسی نظریات ابنعربی دربارة یکی از اساسیترین و مهمترین مباحث علمالنفس، یعنی نحوة وجود و چگونگی تجرد نفس و مقایسة آن با نظریات صدرا، این بخش از مباحث کلان علمالنفس را روشنتر كند.
برای رسیدن به این هدف، ابتدا برخی مقدمات و مبانی ضروری را که در روشن شدن کلیت علمالنفس عرفانی و علمالنفس صدرایی، مؤثر است بررسی خواهد شد و سپس به طور خاص به مسئلة نحوة وجود نفس از دیدگاه صدرایی و محییالدینی پرداخته ميشود.
شایان ذکر است که پیش از این، کتابی با عنوانش نحوه وجود و چگونگی تجرد نفس از دیدگاه ابنعربی و ملاصدرا از نگارنده به چاپ رسیده است. در آن کتاب، برخی مقدمات و مطالب مفید جهت آشنایی بیشتر با علمالنفس عرفانی و علمالنفس صدرایی گذشت که علاقهمندان را به همان کتاب ارجاع میدهیم.
خريد الكترونيكي كتاب در Eshop.iki.ac.ir
[1]. بررسي دقيق تأثرات صدرالمتألهين از آثار عرفا در مباحث علمالنفس، مجال ديگري ميطلبد؛ ولي بهاختصار ميتوان به قسمتهايي از آثار صدرا در باب علمالنفس، مثل جلد هشتم و نهم اسفار که در آنها صريحاً عبارات عرفا را نقل ميکند، اشاره کرد. همچنين صدرا در موارد بسياري، با تعابيري همچون راسخان در علم و عارفان و اهل مکاشفه و...، به عرفا و نظرياتشان اشاره دارد.