شما اینجا هستید
علامه مصباح: هوسها و بدعتها عامل فتنهها و انحرافات است
علامه مصباح تصريح کرد: درحالي که در وصيتنامه شهدا چيزي غير از سفارش به حفظ اسلام، اجراي احکام اسلام، و پيروي از رهبر ديده نميشد، متأسفانه امروز آخرين و بلندترين اهداف ما برداشتن تحريمها شده است، و در سخنان مسئولان کشور، صحبتي از دين نيست، و ميگويند: مردم بيخود دغدغه آخرت دارند!
به گزارش مرکز خبر و اطلاع رسانی روابط عمومی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به نقل از پايگاه اطلاعرساني آثار آيت الله مصباح، ايشان در ديدار انجمن اسلامي دانشجويان مستقل که در تاريخ 18 بهمنماه 93 در مشهد مقدس برگزار شد ضمن تبريک دهه مبارک فجر خاطرنشان کرد: شناخت هدف زندگي و راه صحيح رسيدن به هدف و در کنار آن آشنايي با لغزشگاهها و عواملي که موجب سقوط ميشود، از نعمتهاي بزرگ الهي است.
وي با اشاره به اينکه بايد از جريانهاي تاريخي درس گرفت، اظهار داشت: در طول تاريخ کساني بودند که غالبا به برکت انبيا صلواتالله عليهم اجمعين راه صحيح زندگي را شناختند و قدمهايي هم در آن راه برداشتند، ولي در ادامه کوتاه آمدند يا باز ماندند و از مسير صحيح خارج شدند، و حتي کارشان به جايي رسيد که درست در نقطه مقابل انبيا قرار گرفتند.
ايشان آيه 13 سوره آل عمران را مورد توجه قرار داد و افزود: بسياري از حوادث تاريخ مشابه هم هستند؛ و به همين دليل، قرآن کريم روي حوادث تاريخي تکيه ميکند و در ذيل برخي داستانها ميفرمايد: إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لَّأُوْلِي الأَبْصَارِ؛ اين داستاني که براي شما نقل کرديم، مايه عبرت افراد بصير است.
علامه مصباح با تأکيد بر اين که بهترين مقطع تاريخي که ميتوانيم از آن درس و عبرت بگيريم، زمان ظهور پيغمبر اکرم (ص) و صدر اسلام است؛ افزود: ظهور نبي مکرم اسلام در منطقهاي رخ داد که از لحاظ علم، تکنولوژي، فرهنگ، اخلاق، و آداب و رسوم در پستترين وضع آن زمان بود، ولي با بعثت پيامبر و ظهور تمدن اسلامي، وضع اين مردم به جايي رسيد که دو تمدن بزرگ روم و ايران در مقابل آن خاضع شدند.
ايشان ادامه داد: مسلمانان آن زمان، با وجود اين همه عزت و بزرگي که به برکت پيامبر و اسلام بدست آوردند، احترام ايشان را نگاه نداشتند و با وفات نبي مکرم اسلام، پيمان غدير را شکستند، و به خانواده پيامبر بي احترامي کردند، تا جايي که نوه ايشان را به فجيع ترين وضع به شهادت رساندند.
عضو خبرگان رهبري با اشاره به اينکه اين تغيير مشيهاي افراد در طول تاريخ سابقه زيادي دارد، اظهار داشت: آن چه مهم ميباشد اين است که ما بفهميم چرا چنين اتفاقي مي افتد، و چه ميشود كه آدميزاد روزي مسالهاي را دنبال ميکند؛ با فکر، استدلال و تحقيق راهي را انتخاب ميکند، اکثر عمرش را در آن راه صرف ميکند، و يک مرتبه در اواخر عمرش عقب گرد ميکند و کاملا در نقطه مقابل قرار ميگيرد.
ايشان تأکيد کرد: وظيفه ما اين است که اول بفهميم چه چيزي موجب اين انحرافات ميشود؛ و دوم، خودمان جريانشناس شويم، و نقطههاي انحراف و لغزش را شناسايي کنيم؛ وگرنه، تا نفهميم چرا آدم منحرف ميشود و کجاهاست که موجب لغزش ميشود، اين خطر براي ما هم هست.
علامه مصباح با بيان اينکه در فرهنگ اسلامي، اين چرخش در مسير زندگي و اهداف به سوي انحراف، به فتنهزدگي تعبير ميشود، اضافه کرد: حضرت علي عليه السلام نقطه آغاز فتنه را در پيروي از هواي نفس معرفي مي کند و مي فرمايد؛ إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ؛ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ، وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ.
وي در توضيح فرمايش اميرالمؤمنين عليه السلام افزود: هوسهايي که انسانها دنبالش را ميگيرند و از آن پيروي ميکنند، منشأ فتنه ميشود، و با بررسي تاريخ اسلام، ميتوان ديد که شايد نود درصد افرادي که منحرف شدند، فريب دنيا و تبعيت از نفس را خوردند.
ايشان ادامه داد: عامل ديگري که حضرت به عنوان علت انحراف معرفي ميکند، بدعتهايي است که کساني ميگذارند تا از آن بهره بگيرند، وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ.
عضو خبرگان رهبري تصريح کرد: گاهي اوقات پيروي از هواي نفس در جهت ارضاي تمايلاتي نفساني از قبيل علاقه به مال، ثروت، زن و فرزند است؛ ولي گاهي مسئله پيچيدهتر ميشود، و خواسته نفساني بعضي اين است که ميخواهند ديگران را تابع خودشان کنند، و اين يک نوع تسلط اعتباري بر انسانهاي ديگر است.
وي يادآور شد: اين حالت عجيبي است که در کساني پيدا ميشود که حاضر است پول و ثروت خدادادياش را خرج کند، از زندگي راحتش صرف نظر کند، حتي با زن و بچهاش مخالفت کند، براي اين که يک دار و دستهاي پيدا کند و اينها تابع او باشند؛ اين يک جنوني است که در بعضي پيدا ميشود، و درنتيجه آن، حتي حاضر است زهد داشته باشد، اظهار تقوا و وارستگي کند تا در کنارش جلب توجه و تبعيت ديگران را داشته باشد.
ايشان افزود: اين جنون از اينجا شروع ميشود که کسي بگويد مثلا مردم اين شهر تابع من هستند، يا فلان حادثه را من ايجاد کردم، تا اين که مثلا کسي در ذهنش اين باشد که اين انقلاب را من ايجاد کردم، يا کمي بالاتر، اين که اصلا امام را من امام کردم و امام تابع من بود؛ تا برسد به انا ربکم الاعلي؛ اين مسير به آن جا ميرسد که ادعا ميکند: اصلا من خداي بزرگ شما هستم!
استاد اخلاق حوزه با اشاره به اين بخش از فرمايش اميرالمؤمنين که ميفرمايد: يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ، اظهار داشت: اگر شما ميخواهيد ببينيد آيا فکري نو که عرضه ميشود صحيح است يا نه، بايد معيار و محک داشته باشيد؛ محک قرآن است، و اگر فکر و انديشهاي که عرضه ميشود با قرآن موافق نيست، بدانيد اين منشأ فتنه خواهد شد.
ايشان با بيان اينکه بايد معيار علاقه و دوستي ما با اشخاص بر اساس دين باشد، خاطرنشان کرد: اگر ارتباطات براساس دين باشد، مايه سعادت است، و عواطف هر چه قويتر باشد مفيدتر خواهد بود؛ هر جا عشق به رهبر بيشتر است آن جا صفا، صميمت، فداکاري، پيشرفت، گذشت و مهرباني بيشتر است؛ اما وقتي «يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ»؛ رابطه دوستي و ولايت بين افراد براساسي غيرديني و چيزي بود که دين نميپسندد، منشأ فتنه خواهد شد.
وي ادامه داد: هر گاه معيار ارتباطات، غيرديني باشد، حق و باطل آميخته ميشود، يک حرف خوب و شعار خوب ميدهند، و در کنارش هدف ديگري را دنبال ميکنند؛ مجموعه افکاري را عرضه مي كنند كه در آن چند عنصر خوب هم هست، اما تعبيرات مبهمي نيز وجود دارد که معلوم نيست منظور از آن چيست، و بعدها انحرافات آن معلوم ميشود.
آيت الله مصباح با بيان اينکه هيچ فطرت انساني حاضر نيست تابع باطل محض شود، تصريح کرد: هر کسي دنبال باطلي ميرود، براي اين است که آميزه و رنگ و لعابي از حق در آن ميبيند؛ پس امتزاج حق و باطل منشأ فتنه ميشود، و آغازش از آن جاست که حضرت امير مي فرمايد: أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ .
وي با اشاره به اينکه تبليغات در حق جلوه دادن باطل تأثير گذار است، يادآور شد: بنده در قم شاهد بودم گروهي يک روز براي امام شعار ميدادند، و دو روز بعد در همان خيابان براي شاه شعار ميدادند؛ يا عدهاي روز قبل از کودتاي 28 مرداد، به طرفداري از دکتر مصدق شعار ميدادند، و روز بعدش جاويد شاه ميگفتند.
ايشان اضافه کرد: تبليغات و پول روي تودههاي مردم زود اثر ميگذارد، اما خواص به اين زوديها تحت تأثير واقع نميشوند؛ البته خواص جزو کساني هستند که خودشان ابتکار عمل دارند، و گاهي عموم مردم به دام آنها ميافتند، و اگر بخواهيم جزء هيچ يک از اين دو دسته نباشيم، راهي جز اين وجود ندارد که معرفتمان را نسبت به راهي که انتخاب ميکنيم، تقويت کنيم و راه صحيح را بشناسيم.
علامه مصباح تأکيد کرد: اگر ميخواهيم گول نخوريم، بايد سعي کنيم، معرفتمان را نسبت به اسلام تقويت کنيم، البته تنها همين نيست، زيرا کساني بودند که بهترين معرفتها را نسبت به اسلام داشتند، ولي بالاترين خيانتها را هم کردند؛ لذا اگر ما بخواهيم مبتلا نشويم، اول بايد معرفت صحيح داشته باشيم، و دوم از جواني خودسازي کنيم و خودمان را تربيت نماييم.
ايشان با اشاره به اينکه در وصيتنامه شهدا چيزي غير از سفارش به حفظ اسلام، اجراي احکام اسلام، و پيروي از رهبر ديده نميشد، سؤال کرد: اما امروز اوضاع چيست، و کجا در سخنان مسئولان کشور، صحبت از دين است؟ متأسفانه آخرين و بلندترين اهداف ما برداشتن تحريمها شده است!
وي افزود: انقلاب ما براي چيز ديگري بود؛ ما دنبال اسلام بوديم؛ جان، مال و بچههايمان را فداي دين ميکرديم؛ اما الان اصلا از دين صحبتي نيست، و ميگويند: بيخود مردم دغدغه آخرت دارند، نگران آخرت نباشيد! آيا ما همان آدمها هستيم، و اينها همان انقلابيون هستند؟!
آيت الله مصباح در پايان با اشاره به آيه شريفه أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ، خاطرنشان کرد: وقتي کسي مسير غلطي را انتخاب ميکند، در ابتدا که زاويه باز ميشود، خطوط حق و باطل خيلي به هم نزديک است، اما وقتي پيش ميرود، آن قدر دور ميشوند که ديگر همديگر را نميبينند و صداي هم را نميشنوند؛ خداوند درباره چنين کسي مي فرمايد: هواي نفسش را بت خودش قرار داده است.
آخرین اخبار
- قبلی
- 5 از 5