شما اینجا هستید
رابطه ساختار قدرت در خانواده فعلي و اصلي فرد با کارآمدي خانواده از منظر آموزه هاي اسلامي
پژوهش حاضر درصدد بررسي رابطه ساختار قدرت در خانواده فعلي و اصلي فرد، با کارآمدي آن از منظر آموزه هاي اسلامي است. جامعه آماري اين تحقيق شامل کليه زنان معلم شاغل در مدارس راهنمايي و دبيرستان سطح شهر نورآباد لرستان است. نمونه پژوهش ۲۰۵ نفر است که به روش نمونه گيري خوشه اي انتخاب شده اند. ابزار مورد استفاده در اين روش پژوهش، پرسش نامه ۷۹ سوالي کارآمدي خانواده و پرسش نامه ۳۶ سوالي ساختار قدرت در خانواده است. پژوهش از نوع همبستگي است. داده ها بر اساس ضريب همبستگي پيرسون، آناليز واريانس، آزمون تعقيبي تامهان و رگرسيون چند متغيره گام به گام تحليل شد. يافته ها حکايت از آن دارد که بين ساختار قدرت در خانواده فعلي و کارآمدي خانواده، رابطه مثبت و معناداري وجود دارد. از بين ساختارهاي چهارگانه (زن سالار، دموکراتيک زن مقتدر، دموکراتيک مرد مقتدر و مردسالار)، ساختار زن سالار داراي کمترين کارآمدي است و ساختار دموکراتيک مرد مقتدر (نه مردسالار) بيشترين کارآمدي را به دنبال دارد. همچنين، ساختار دموکراتيک مرد مقتدر، بخش معناداري از واريانس کارآمدي خانواده را پيش بيني مي کند. يافته ديگر نشان مي دهد که بين ساختار قدرت خانواده اصلي فرد (پدرمحور) با کارآمدي خانواده، رابطه مثبت معناداري وجود دارد. ساختار قدرت خانواده اصلي (پدرمحور)، بخش معناداري از واريانس کارآمدي خانواده را پيش بيني مي کند. بر اساس يافته هاي پژوهش، يافته هاي متفاوت پيشين و الگوي ساختار قدرت بر اساس آموزه هاي اسلامي تبيين مي شود. در نتيجه، نقش مردان در ساختار قدرت و مديريت خانواده از اهميت معناداري برخوردار است.
- برای ارسال دیدگاه وارد شوید.
آخرین اخبار
- قبلی
- 5 از 5