شما اینجا هستید
عضو هيئت علمي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره): پيامبر(ص) 2 بار چهره واقعي جبرئيل را مشاهده کرد
نويسنده کتاب «وحي شناسي» گفت: پيامبر(ص) فقط دو بار صورت اصلي جبرئيل را مشاهده کرد؛ يک بار در غار حرا و در آغاز نزول قرآن و بار ديگر زماني که به معراج رفت.
حجتالاسلام مصطفي کريمي عضو هيئت علمي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، با بيان اينکه پيامبر اکرم(ص) در دريافت وحي دخالت تام نداشته است، ابراز داشت: هر چند که براي دريافت وحي، ظرف دروني شخص بايد داراي ظرفيت باشد، چنانچه امام حسن عسگري عليهالسلام در خصوص دارا بودن شرايط روحي پيامبر براي دريافت وحي ميفرمايد: «ان اللّه وجد قلب محمد افضل القلوب و اوعاها فاختاره لنبوته»، «خداوند، قلب و روان پيامبر را بهترين و پذيراترين قلبها يافت و آن گاه او را براي نبوت برگزيد»، اين نشان ميدهد که پيامبر داراي يک ظرفيت و توانايي ويژه براي دريافت وحي بوده است.
وي با اشاره به «تحنث» پيامبر در غار حرا در دوران قبل از بعثت، افزود: «تحنث» تقريباً نوعي اعتکاف است که در آيين حضرت ابراهيم عليهالسلام وجود داشته و موحدان به مدت 40 روز به گوشهگيري و عزلت ميپرداختند که با ظهور اسلام، پيامبر (ص) مدت آن را به 10 روز آخر ماه رمضان تغيير داد و به عنوان اعتکاف مطرح ساخت، هر چند که سه روز مياني ماه رجب نيز به عنوان ايام اعتکاف محسوب ميشود، بنابراين تحنث پيامبر(ص) در ارتقاي نفس ايشان براي دريافت وحي بسيار موثر بوده است.
*وحي اکتسابي نيست/ وحي مقامي عطايي است
کريمي با تاکيد بر اينکه وحي صرفاً اکتسابي نيست، بيان داشت: اينگونه نيست که وحي کاملاً وابسته به شرايط روحي، رواني و توانايي فرد باشد، به همين دليل در آيات قرآن ميبينيم که هر گاه مردم از پيامبران معجزه ميخواستند، حضرات نميآوردند، ميگفتند: نميتوانيم معجزه بياوريم، مگر به اذن خداوند! که اين جمله نشان ميدهد، پيامبران مقداري توانايي معجزه را داشتند و کاملاً معجزه در اختيار خودشان نبوده است.
وي با اشاره به اينکه دشمنان در قبال معجزه پيامبران ميگفتند: «قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمن مِن شَيءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَکْذِبُونَ»؛ «گفتند: شما جز بشرى مانند ما نيستيد و [خداى] رحمان چيزى نفرستاده و شما جز دروغ نمىپردازيد»، ادامه داد: پيامبران در جواب گفتند: «قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ وَلَکِنَّ اللّهَ يمُنُّ عَلَى مَن يشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ»؛ «پيامبرانشان به آنان گفتند: ما جز بشرى مثل شما نيستيم، ولى خدا بر هر يک از بندگانش که بخواهد منت مىنهد»، به همين جهت ميتوان گفت، دريافت وحي يک نوع مقام عطايي، در سايه يک نوع توانايي اکتسابي است.
نويسنده کتاب « وحيشناسي» با اشاره به اينکه برخي از نقلها در خصوص نحوه ورود جبرئيل بر پيامبر (ص) و ابلاغ فرمان خداوند بر آغاز رسالت ايشان، خرافهاي بيش نيست، خاطرنشان کرد: در بعضي از نقلها که در روايات اهل سنت و شيعه نيست، گفته شده هنگامي که پيغمبر(ص) مبعوث شد، فرشته حضرت را فشار داد و گفت: بخوان، پيامبر(ص) گفت: نميتوانم بخوانم!، اين نقل ساختگي است، يعني چنين چيزي نبوده است.
*انقطاع رسول(ص) از حالت ماده به عالم معنا/ رد شبهات مستشرقان درباره حالت پيغمبر در وحي
وي با بيان اينکه حضرت رسول در هنگام دريافت وحي دچار يک نوع انقطاع از عالم ماده ميشدند، افزود: يعني پيامبر (ص) در هنگام وحي مستقيم يا حالتهايي که فرشته را نميديد، وحي براي حضرت خيلي سخت ميشد، در توحيد صدوق از امام صادق (ع) نقل شده که از حضرت پرسيدند: آن حالت مدهوش شدن که به پيامبر (ص) به هنگام وحي دست ميداد چه بود؟، فرمود: اين هنگامي بود که در ميان او و خداوند هيچ کس واسطه نبود و خداوند مستقيماً بر او تجلي ميکرد».
نويسنده کتاب «معجزات پيامبر» با بيان اينکه برخي از مستشرقان غربي تهمتهايي را به پيغمبر زدهاند که نعوذبالله پيامبر صرع داشته است، اظهار داشت: در همين زمينه يکي ديگر از مستشرقان غربي جواب ميدهد، مگر ميشود، يک پيامبري صرع داشته باشد و قرآن را بياورد! و يک ميليارد مسلمان پيرو او و پيرو وحي آن باشند! در حالي که اين چنين نيست، آن حضرت در اثر آن فشاري که - دقيقاً نميدانيم، مکانيسم آن چه بوده است که حتي در زمستان سرد هنگام دريافت وحي، پيامبر به شدت عرق ميکردند- از سنگيني وحي بود، دچار سختي ميشدند.
وي با اشاره به آيه قرآن در رابطه با سنگيني وحي بر پيامبر(ص)، ادامه داد: «إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيکَ قَوْلًا ثَقِيلًا»؛ «در حقيقت ما به زودى بر تو گفتارى گرانبار القا مىکنيم»، يکي از علتها اين بوده است که در اثر انقطاعي که براي حضرت در وحي صورت ميگرفت و توجه ايشان به وحي، ديگران احساس ميکردند که ايشان مدهوش ميشوند.
*دريافت وحي يا در آسمان يا در زمين
کريمي با بيان اينکه حضرت رسول(ص) براي دريافت وحي يا به آسمان ميرفت يا فرشته وحي به زمين ميآمد، خاطرنشان کرد: در آن موقعي که پيامبر خودش را به بالا ميکشيد، شرايط براي حضرت خيلي سخت ميشد، بايد در نظر داشت که سخن خداوند بر هر قلبي که نازل شود، بالاخره آن قلب متأثر ميشود، چنانچه وقتي حضرت موسي(ع) به ميقات رفت و بنياسرائيل خواستند، خدا را آشکارا ببينند، خداوند فرمود، من را نميبينيد، ولي به اين کوه نگاه کنيد، «وَإِذْ قُلْتُمْ يا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَکَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ»، کوه يک دفعه متلاشي شد و اين نشان ميدهد که خداوند بر هر موجودي که بخواهد تجلي کند، ولو پر ظرفيت باشد، سنگين بوده است.
وي در تشريح اين موضوع، افزود: چنانچه اگر کسي بخواهد به محضر امام زمان (عج) مشرف شود، چه حالتي بر او خواهد بود، يک چنين حالتي در مرتبه بسيار بالايي براي پيغمبر هنگام وحي وجود داشته است.
*آيات ابتدايي سوره «مدثر» مربوط به سه سال بعد از بعثت است نه فرداي روز مبعث
نويسنده کتاب «جامعيت قرآن» با اشاره به آيات ابتدايي سوره «مدثر»، ابراز داشت: «يا أَيهَا الْمُدَّثِّرُ، قُمْ فَأَنذِرْ»؛ «اي کشيده رداى شب بر سر، بر خيز و بترسان»، آياتي هستند که سه سال بعد از بعثت پيامبر(ص) بر ايشان نازل شد،نه اينکه در فرداي روز بعثت بر پيغمبر نازل شده باشد، اين آيه، آيه تبليغ است، در حالي که در شب مبعث حضرت رسول(ص) ابلاغ رسالت را دريافت کردند.
پيامبر(ص) 2 بار چهره اصلي جبرئيل را مشاهده کرد
وي با بيان اينکه پيامبر اکرم(ص) تا پيش از رسالت صداي جبرئيل را ميشنيدند، ادامه داد: پيامبر(ص) دو بار صورت اصلي جبرئيل را مشاهده کرده است، يک بار در غار حرا و در آغاز نزول قرآن و ديگر زماني که پيامبر به معراج رفت، بار دوم و زماني که پيامبر به معراج رفت، اين شخص پيامبر بود که تقاضا کرد جبرئيل را به صورت اصلي خودش ببيند که آيات «إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُول کَرِيم... وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ» (تکوير: 19 و 23) به آن اشاره ميکند، بيشتر مواقع حضرت رسول(ص) جبرئيل را به شکل يک دحيه کلبي ميديد، ديگران گمان ميکردند، دحيه کلبي نزد حضرت هست، ولي حضرت علي(ع) و حضرت فاطمه(س) ميفهميدند که فرشته وحي است که نزد آن پيغمبر به شکل دحيه کلبي آمده است.
- برای ارسال دیدگاه وارد شوید.
آخرین اخبار
- 1 از 5
- بعدی